این روزها روزهای سرنوشت سازی برای کاندیداها از نگاهی کوتاه مدت و ازسویی دیگر روزهای سرنوشت سازی است در نگاه بلند مدت برای مردم! این که از دو عنوان کوتاه مدت و بلند مدت استفاده می کنم منظور خاصی دارم. کسانی که نامزد نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی شده اند با انبوهی از مخارجی روبرو هستند که هزینه کرد آن ها ایجاد شک و شبهه در نزد مردم خواهد کرد و هزینه نکردن هم عقب ماندگی از قافله تبلیغاتی را در پیش خواهد داشت.
شاید با کمی جرات بتوان ادعا کرد که هزینه ی بالای 20میلیون تومان برای حضور در انتخابات از سوی هر کاندیدایی نشانه ای از وجود حامیانی است که با اطمینان خاطر در این مسیر سرمایه گذاری نموده اند. همان هایی که پس از انتخابات و پیروزی فرد مورد نظرشان در شکل و شمایل یک پیمانکار موفق ؛ پروژه های زیادی رادر حوزه انتخابیه برنده می شوند!
اگر عمده دغدغه ی مردم آبادان وجود مدیران نالایق و فرمایشی و دست نشانده در اکثر مناصب شهری است به همین خاطراست که هر کدام وابسته به فلان نماینده هستند. نمایندگانی که وظیفه احقاق حقوق حوزه انتخابیه خود می باشند و نه دفاع از حقوق خواص که نتیجه ی آن مواجه با پدیده ی نخبه گریزی از منطقه شده است.
مردم آبادان غیر همسویی و در برخی مواقع مخالفت شدید نمایندگانش با یکدیگر رابر سر مسائل کلیدی و حساس شهر نظیر پروژه های آبرسانی ؛ لایروبی بهمنشیر و انهار؛ جاده آبادان به ماهشهر و... را از یاد نمی برند که چگونه هر سه نماینده ی شهر در خصوص این مشکلات عمومی و بدیهی به صرف منافعی خاص به یکدیگر پشت کردند!
و اینک در آستانه ی انتخاباتی دیگر قرار داریم. بی تردید در بین کاندیداهای موجود کسانی هستند که همچنان با شعارهایی قومی آمده اند و عده ای نیز با شعار تخریب سه نماینده فعلی در صددند تا خود را منتقد عرفی نمایند و برخی نیز به مدرک و منصب خود می نازند و برخی هم شعارهایی کوچه بازاری تدارک دیده اند!
آنچه در این بین دغدغه است تصمیم مردمی است که 4 سال مدیریت شهر را به هدیه ای کوچک نفروشند.